معنی خالق شاهزاده وگدا

حل جدول

خالق شاهزاده وگدا

تواین


سائل وگدا

تلا


شاهزاده

امیر، شاپور

پرنس

لغت نامه دهخدا

شاهزاده

شاهزاده. [دَ / دِ] (ن مف مرکب، اِ مرکب) شاهزاد. از نژاد شاه. از نسل شاه. ملک زاده. مرد یا زنی که نسب به شاه برد:
بیفتاد از اسپ اندرون شهریار
دریغ آن جوان شاهزاده سوار.
دقیقی.
یکی ترک تیری برو برگشاد
شد آن خسرو شاهزاده بباد.
دقیقی.
چنین شهریار و چنین شاهزاده
که دید و که داده ست هرگز نشانی.
فرخی.
ای شاه و شاهزاده و شاهی بتو بزرگ
فرخنده فخر دولت و دولت بتو جوان.
فرخی.
فکند آن تن شاهزاده بخاک
بچنگال کرد آن کمرگاه چاک.
فردوسی.
همه شاهزاده ز تخم قباد
بر ایشان همه فر یزدان و داد.
فردوسی.
یکی شاهزاده به پیش اندرون
جهاندیده با او بسی رهنمون.
فردوسی.
چشم همه دوستان گشاده
از دولت شاه و شاهزاده.
نظامی.
|| ولیعهد. (ناظم الاطباء).


خالق

خالق. [ل ِ] (ع ص) نو بیرون آورنده بر مثال سابق. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). آفریدگار. (مهذب الاسماء). آفریننده. مقابل مخلوق. مُوجِد. مُبدِع بوجودآورنده. فاطر. ج، خالقون، خالقین: هل من خالق غیر اﷲ. (قرآن 3/35). || از صفات باری تعالی. (آنندراج) (منتهی الارب): و اذ قال ربک للملائکه اًنی خالق بشراً من صلصال من حماء مسنون. (قرآن 28/15). ذلکم اﷲ ربکم لااله الاهو خالق کل شی ٔ فاعبدوه و هو علی کل شی ٔ وکیل. (قرآن 62/40). هو اﷲ الخالق الباری ٔ المصور له الاسماء الحسنی... (قرآن 24/59).
ای غافل از شمار چه پنداری
کت آفرید خالق بیکاری.
رودکی.
کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنند
بری بود ز نقائص چو خالق سبحان.
فرخی.
داده ست بدو ملک جهان خالق معبود
با خالق معبود کسی را نبود کار.
منوچهری.
مقدار الاعمار و خالق اللیل و النهار... روزگار عمر و مدت پادشاهی این مقدار نهاده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 384).
کی بازگشت خواهی زی خالق ای برادر
آنگه که بهر خدمت مخلوق را نشائی.
ناصرخسرو.
اختلاف میان ایشان در معرفت خالق... هر چه ظاهرتر بود. (کلیله و دمنه). و همه به وحدانیت خالق و رازق خویش معترف میباشند. (کلیله و دمنه).
قفل بر دلهای ما بنهاد حق
کس نداند برد بر خالق سبق.
مولوی.
|| اندازه کننده. (مهذب الاسماء). || صانع ادیم و مانند آن. (آنندراج) (منتهی الارب).


شاهزاده بانو

شاهزاده بانو. [دَ / دِ] (اِ مرکب) شاهزاده خانم. بانو که نسب بشاه برد:
ای شاهزاده بانوی ایران بهفت جد
اقلیم چارم از تو چو فردوس هشتم است.
خاقانی.


شاهزاده خانم

شاهزاده خانم. [دَ / دِ ن ُ] (اِ مرکب) شاهزاده بانو. بانویی که از فرزندان شاه باشد. زنی که از نسل شاه باشد.


شاهزاده ابراهیم...

شاهزاده ابراهیم. [دَ / دِ اِ] (اِخ) نام امامزاده ای است در قم. (یادداشت مؤلف).


خالق پسند

خالق پسند. [ل ِ پ َ س َ] (ن مف مرکب) مورد پسند خالق. خداپسند.

فرهنگ عمید

شاهزاده

شاهپور

فارسی به عربی

شاهزاده

امیر، لورد

فرهنگ فارسی هوشیار

شاهزاده

فرزند شاه شاهپور شاپور شهزاده جمع: شاهزادگان.

مترادف و متضاد زبان فارسی

شاهزاده

شاپور، شاهپور، شهزاد، شهزاده، ملکزاده،
(متضاد) گدا

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

خالق شاهزاده وگدا

1085

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری